Tuesday, April 26, 2011

Political Prisoner Mehdi Mahmoudnia in Dire Physical & Psychological Condition at Rajai Shahr

Summary Translation - The International Campaign for Human Rights in Iran reports that as a result of physical and mental torture while in solitary confinement, Mehdi Mahmoudian, prisoner of conscience, is suffering from the collapse of one of his lungs [or what is medically referred to as Pneumothorax]. Mahmoudian's mother Fatemeh Alvandi informed the Campaign that her son has also developed epilepsy while in prison and is in dire physical and mental condition. Fatemeh Alvandi stated: "As you are aware, as a result of previous pressures and the physical and psychological torture while in solitary confinement, Mehdi's lungs were damaged and he has lost most functionality in one of his lungs. As you may recall, six months ago, the medical examiner recommended that Mehdi be transferred to a hospital for immediate medical treatment. Despite the recommendation by the medical examiner, Mehdi's condition was ignored and the authorities refused to grant him medical furlough. As a result of our continued requests, Mehdi was eventually examined by a neurologist and a internal medicine specialist who recommended a brain scan and a detailed examination of his heart and lungs."

Mahmoudnia's mother continued:"In addition to his lung condition, Mehdi is now also suffering from epilepsy, a condition that we have been told has arisen from the torture he endured during the time he was in solitary confinement at Evin. Despite his dire condition they still refuse to give him medical furlough."

When asked how her son developed epilepsy Alvandi said: "When he was being tortured at Evin, he contracted influenza. The prison doctors administered two shots of 1.2 MIU Penicillin, one after the other, leading to him convulsing and losing consciousness. When I went to visit him in prison, his friends told me that they had to shake him several times before he regained consciousness. Since then, he loses consciousness on a regular basis. I am not sure what the content of the injection was that resulted in my son's dire condition. On the 23rd of January he was unconscious for 12 hours. He was reportedly unconscious for 8 and 10 hours at other times. As of two or three months ago, after being administered new drugs, he has reportedly no longer lost consciousness. The drugs he receives for the time being are being administered by the prison doctors as he has been banned from seeing outside doctors. We don't know if these drugs will lead to any positive results."

Mahmoudnia's mother continued: "We call upon the United Nations and other human rights organizations to act and save our children. Despite our numerous pleas to these people [the ruling government] to save our children, no one has been accountable to date. Many governments oppress their citizens. It is up to the United Nations to save our children and reach out to our oppressed nation. We are losing our innocent children..."

Mehdi Mahmoudnia, a member of the PR Committee at the Participation Front and a member of The Association in Defense of Political Prisoners and Human Rights in Iran, was arrested in September 2009. He has spent approximately 3 months of his incarceration in solitary confinement. Mahmoudnia was sentenced amongst other things to collaboration with news media in the aftermath of the presidential elections. He was transferred to Rajai Shahr prison in April of this year and is deprived of telephone calls and all visitation rights.

Source: The International Campaign for Human Rignts in Iran http://bit.ly/ftEPbD

وضعیت وخیم مهدی محمودیان درزندان: «براثرشکنجه های جسمی وروحی درانفرادی تقریبا یک ریه اش از بین رفته است.

فاطمه الوندی، مادر مهدی محمودیان زندانی عقیدتی به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت فرزندش به بیماری صرع در زندان مواجه شده و در وضعیت ناگوار جسمانی و روحی به سر می برد. او به کمپین گفت: «همانطور که خودتان هم آگاه هستید مهدی بر اثر همان فشارها ، شکنجه های روحی و جسمی که در انفرادی به او داده شد ریه اش آسیب جدی دید و تقریبا” یک ریه اش از بین رفته است و همانطور به خاطر همان فشارها و به اصطلاح شکنجه ها، ۶ ماه پیش دکتر پزشک قانونی اعلام کرد که او باید سریعا به بیمارستان اعزام و معالجه شود که اینها اصلا قبول نکردن و مرخصی هم به او ندادند و با پیگیریهای مستمر ما و مراجعه به همه مسئولین نظام دکتر مغز و اعصاب و دکتر داخلی آمدند و او را ویزیت کردند و تشخیص دادن که باید اسکن مغز شده و قلبش نیز به طور جدی مورد معاینه قرار گیرد.»

مهدی محمودیان، عضو کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت و انجمن دفاع از حقوق زندانیان است که شهریور ۱۳۸۸ در منزل شخصی خود توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد و حدود سه ماه از بارداشت خود را در انفردای سپری کرده است. گفت وگو با رسانه ها در مورد وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری یکی از اتهامات وی بوده است. به گفته خانواده وی او به به دلیل نگهداشتن بدون لباس در هواخوری در فصل زمستان دچار برنشیت شده است.

وی در ادامه گفت : «دکتر ها برنامه های خاص پزشکی که به اودادند و گفتند که باید انجام دهد تا آنها بتوانند برایش کاری انجام دهند ولی دکتربه او گفت که در حال حاضر من هیچکاری نمی توانم برایت بکنم شما باید معالجه طولانی مدت شده و باید در بیمارستان بستری و معالجه شوید .»

مادر مهدی محمودیان اضافه کرد :«در حال حاضرمهدی ناراحتی صرع گرفته است ،گفته شده که بر اثر شکنجه هایی که در انفرادی اوین دیده مشکل صرع پیدا کرده ، این مشکل نیز به مشکل ریه اش اضافه شد ه است ،مرخصی هم که به اوندادند ، علی رغم اینکه من بارها مراجعه کرده و بارها تقاضا کردم که شما اجازه بدهید او به مرخصی بیاید تحت قانون خود شما تا من ببرمش دکتر و داروهایش را بگیرم بعد شما تحت قانون خودتاناو را به زندان بازگردانید قبول نکردندو حتی مرا مسخره کردند وگفتند تو مگر دکتری که می خواهی معالجه اش کنی.»

وی در خصوص چگونگی ابتلا پسرش به بیماری صرع گفت :« زمانی که در اوین زندانی بود و زیر شکنجه بود به آنفلانزا مبتلا می شود و دکترزندان دو عدد آمپول پنیسیلین یک میلیون دویست برایش تجویزمی کند که هر دو آمپول را همزمان برایش تزریق کردند در همان زمان دچار تشنج شده و بیهوش می شود.پس از آن وقتی من به ملاقاتش رفتم دوستانش گفتند که خانم محمودیان، مهدی رامانند شیشه نوشابه چندین بار تکان دادیم تا بهوش آمد چون میخواستیم پنیسیلینی که به او تزریق کرده بودند از این طریق حل شود، از همان زمان به بعد هم به طور مرتب بیهوش می شود حالا چه آمپولی بوده با چه محتویاتی من نمیدانم.»

مادر مهدی محمودیان گفت :« سوم بهمن ماه ۱۲ ساعت بیهوش بوده است یعنی ۱۲ ساعت ، ۸ساعت، ۱۰ ساعت … در زمانهای مختلف بیهوش میشود ، و از حدود دو یا سه ماه پیش که به او دارو دادند هنوز بیهوش نشده است. در حال حاضر داروهایی که مصرف می کند را دکتر زندان تجویز کرده است چون اجازه ندادند دکتر دیگری او را ویزیت کند حالا نمیدانم این داروها نتیجه بخش خواهند بود یا نه.»

مادر مهدی محمودیان با اشاره به اینکه مهدی بعد از دستگیری یک مدت اوین بوده پس از آن به زندان کجویی و سپس از فروردین سال گذشته به زندان رجایی شهر منتقل شده است افزود : «تلفن که ندارند ، ملاقات حضوری ندارند ، ۶ تا دستگاه ردیاب موبایل در زندان نصب شده است به همین دلیل تمامی زندانیان رجایی شهر سالن ۱۲ یا حالت تهوع دارند یا دچار سر گیجه های شدید میشوند.»

وی در ادامه درخصوص محدودیت های اعمال شده در داخل زندان گفت : «از همه چیز محرومشان کرده اند تلفن ، ملاقات حضوری ، مطالعه حتی کتاب و قرآن ، تنها روزنامه هایی در اختیار آنان قرار می گیرد که خود مسئولین زندان انتخاب کرده اند و هیچ چیزی که بتوانند اوقات خود را با آن بگذرانند در اختیارشان قرار نمی دهند،از نظریه تغذیه نیز خیلی در مضیقه و فشار هستند. مدت چهار ماه است که ملاقاتها تنها به صورت کابینی انجام می شود و تلفنها هم مدت ۴ ماه است که قطع شده ، یعنی تنها دلخوشی خانواده ها تلفنهای کوتاه فرزندانشان بود که آنهم متوقف شدهمچنین ملاقاتها هفتگی است اما یک هفته مردانه و هفته بعد زنانه است ،زندانیان عادی ملاقات حضوری دارند فقط زندانیان سیاسی هستند که ملاقات حضوری ندارند ،همه زندانیان سیاسی را در سالن ۱۲ قرار داده اند به طوری که با هیچکس تماس نداشته باشند حتی نگهبانها هم دیگر نمی توانند حتی یک سلام علیک جزیی با زندانیان داشته باشند و گفته شده که اینها خطرناکند برای همین در یک سالن جداگانه قرارشان داده اند،که کوچکترین تماسی نیز با زندانیان عادی نداشته باشند. پسرم از زمان دستگیری تا کنون که ۲ سال میشود علی رغم پیگیریهای مستمر من نتوانسته است به مرخصی بیاید علی رغم اینکه آقایان اعلام می کنند که هیچکس بدون مرخصی نبوده است ولی فرزندان ما هیچکدام به مرخصی نیامده اند در حالی که مدت حبس برخی ۴ سال ، ۵ سال و برخی دیگر، ۲ سال بوده است اما هیچکدام از آنها هنوز به مرخصی نیامده اند.»

مادر مهدی محمودیان باا شاره به اینکه برای مرخصی مهدی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده است افزود : «دادگاه انقلاب گفت اصلا به من مربوط نیست به دادستان مربوط می شود ، وقتی به زندان اوین مراجعه کردم گفتند به دادگاه و دادسرا مربوط می شود به ما مربوط نیست ، زندان رجایی شهر هم که مراجعه کردم گفتند : مسائل زندانیان سیاسی اصلا به ما مربوط نیست فقط به قوه قضاییه و دادسرا مربوط می شود دادسرا هم که مراجعه می کنم اصلا” به من جواب نمیدهند.»

وی در ادامه گفت : «بخاطر بیماریش و درمان آن ،که می خواستم پیگیری کنم به امور شهروندان و سازمان زندانها وبسیاری جاهای دیگر مراجعه کردم برای قوه قضاییه نامه فرستادم ولی هیچکس جواب مرا ندادند حتی مسخره و بی احترامی هم به من شد وتهدید کردند که برو چقدر حرف می زنی اگر زیادی حرف بزنی می گوییم سرباز تو را نیز زندانی کند ، گفتم مرا نیز ببرید من ترسی ندارم . حتی به وکیلش هم اجازه ملاقات با فرزندم را نمی دهند ، بارها مهدی درخواست ملاقات با وکیلش را داشته اما موافقت نکرده اند.»

فاطمه الوندی در ادامه به کمپین گفت : «در ماه رمضان به من گفتند اسمش در لیست مرخصی ها است وقتی من پیگیر شدم گفتند نه تو دروغ میگویی ما نگفتیم در حالی که خودشان به من گفته بودند که اسمش در لیست مرخصی ها است گفتند که ما به او مرخصی نمی دهیم ،سپس شخصا دو نامه برای رییس قضائیه فرستادم ولی هیچ جوابی نگرفتم ، به دادستان حد اقل ۳۰ نامه نوشتم اما هیچ جوابی نداد حتی یک بار دادستان اعلام کرده بود که چند تا از کارکنان زندان گفته اند مهدی به معالجه نیاز دارد و گفته بودند که ما تقصیر نداریم دادستان است که اجازه نمیدهد شما را معالجه کنیم و وقتی که من یکبار که به طور اتفاقی دادستان را در راهرو دیدم گفت نه من چنین چیزی نگفتم شما برو توبه کن که به من دروغ گفتی ، گفتم: آقای جعفری من دروغ نگفتم همکاران شما گفتند که شما اجازه ندادید ولی جوابی که قانع کننده باشد به من نداد. به قید وثیقه ممکن است به او مرخصی بدهند ولی درصد آن بسیار کم است و وثیقه ای را که آنها تقاضا می کنند آنقدر زیاد است که از توان ما خارج است ،حتی اگر هم کم باشد باز هم از توان ما خارج است .»

وی در ادامه گفت :« آنها خیلی به زندانیان اصرار کرده اند که شما بیایید توبه نامه وعفو نامه بنویسید که به شما مرخصی یا عفو بدهیم ولی اینها اینکار را نمی کنند و می گویند ما اشتباهی نکردیم که عفو بنویسیم ،ولی عفو هم از طرف اینها فکر نمی کنم صحت داشته باشد یعنی هیچکس این قضیه را باور ندارد که در صورت نوشتن عفونامه اینها به کسی عفو دهند چون برخی از زندانیان نوشتند و به آنان عفو ندادند ،حتی کسانی بودند که در برخی از مراحل بازجویی عفو نامه نوشتن ولی زندانهای بلند مدت نیز نصیبشان شد ۶ سال ، ۷ سال و غیره،آنهایی هم که ننوشتن حسابشان روشن است .»

وی با اشاره به اینکه قضات پرونده اش آقای مقیسه ، آقای حاج محمدی و قاضی پرونده تجدید نظرش هم آقای زرگر بودند گفت :” که به ایشان نیز مراجعه کردم و گفتم واقعا بچه های ما بیگناه هستند شما پدری کن برایشان ، پسرم به معالجه نیاز دارد و وی در پاسخ گفت نه فرزند تو مغزش بیمار است بروید و مغزش را معالجه کنید و نتیجه تلاشهای من عکس بود وبه جای اینکه به ما روحیه دهند بدتر ما را نامید کردند که برو فرزند تو بیمار است دیوانه است.»

مادر مهدی محمودیان اضافه کرد : «مهدی در مورد ناراحتیهایش به هیچکس هیچ چیز نمی گوید تنها من زمانی که با او ملاقات دارم از چهره اش متوجه میشوم و از او می پرسم آیا بیمار است ؟ اما او همیشه در پاسخ می گوید که حالش خیلی خوب است و خیلی هم راحت است ولی ما مشکلاتش را از دوستانش و خانواده های آنان می فهمیم مثلا بعضی اوقات می گویند که وی امروز بیهوش شده است ، ضربان قلبش بالا رفته و فشار خونش افت کرده است ، روحیه اش خیلی عالیه فقط مشکلش اینست که از ظاهر سالم به نظر میرسد اما از درون دارد از بین می رود و مثل شمع آب می شود و هیچکاری هم نمی توانیم برایش بکنیم.»

وی در ادامه گفت :«ما از سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری خواهش می کنیم عمل کنند به داد فرزندان ما برسند ما هر چقدر به اینها گفتیم به داد فرزندان ما برسید ، ماداریم فرزندانمان را از دست میدهیم هیچکس پاسخگو نبود دولتها همه به مردمشان زور می گویند اما این سازمان ملل و حقوق بشر است که باید به داد فرزندان ما برسد ، به داد مردم مظلوم برسد .فرزندان مان را بیگناه و مظلومانه داریم از دست می دهیم.»

مادر مهدی محمودیان افزود :”تنها به ظاهر قضیه توجه نکنند ، بی خبرمیان مردم و زندانیان بروند چون به محضی که گفته می شود که امروز مثلا” سازمان ملل یا کسی برای بازدید میخواهد بیاید ظاهر قضیه را آنقدر زیبا نشان می دهند که نمی گذارند کسی که میآید درون متن مردم ، زندانها ، زندانیان برود و مشکلات مردم را ببینند ، اینها ظاهر قضیه را زیبا می کنند و اطرافیان خودشان را آماده می کنند که اگر کسی برای بازدید آمد حقایق را نبیند و نمی گذارند که آنها از دل ما با خبر شوند و حقیقت را ببینند وقضیه را اینگونه به اتمام می رسانند. خواهش من از سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری اینست که که به این موضوع توجه داشته باشند و حرفهای مردم و زندانیان را مورد توجه قرار دهند.»

No comments:

Post a Comment